loading...
*پایگاه ارزشی کبوتران سپید*
montazer بازدید : 2 پنجشنبه 14 شهریور 1392 نظرات (0)

 

با توجه به اينکه همه لذت هاي دنيوي را خداي متعال آفريده و همچنين حس گرايش به اين لذائذ را خداوند در درون انسان نهاده، آيا عادلانه است که انسان بواسطه عبادت الهي از اين لذائذ محروم باشد؟عادلانه تر نبود که انسان به واسطه عبوديت الهي دچار هيچ محروميتي از لذت ها نمي شد؟

اينکه يكي از گرايش هاي فطري و دروني انسان، گرايش به لذت و خوش گذراني مي باشد کاملا درست است.و وجود اين لذائذ و گرايش ها به هيچ عنوان با عدل الهي در تضاد نيست چون قرآن مجيد اين ميل فطري را به رسميّت مي شناسد و مانع آن نمي شود، وليکن هيچ گاه هم آن را رها و آزاد نمي گذارد، بلكه آن را در جهت صحيح هدايت مي كند. و از ديد گاه عبوديت الهي اين لذت نيست كه منشأ نكوهش و مذمت شده، بلكه به خاطر عوامل جنبي همراهش مذمت شده، مثلاً گاهي غرق شدن در لذايذ آني، باعث غفلت از لذت هاي ابدي و ارزنده تر مي شود و يا باعث غرق شدن در لذت هاي پست و هوس هاي كم اهميت مي شود. کما اينکه استفاده از نعمت ها و لذت بردن از آن ها از ديد قرآن بي اشكال مي باشد، لذا قرآن مجيد كساني كه بيهوده خود يا ديگران را از نعمت‏هاي الهي محروم مي كنند، نكوهش مي كند و مي فرمايد: "قل مَن حرّم زينة اللَّه التي أخرج لعباده؛ بگو چه كسي زينت خدا را كه براي بندگان خود آورده و روزي‏هاي پاك و پاكيزه را منع كرده است؟!".(اعراف ، آيه 32) پس آن چه منع شده، ترجيح دادن لذت هاي آني بر لذايذ ابدي مي باشد. دليلش هم اين است كه ظرفيت لذت براي انسان محدود بوده و طوري آفريده شده كه در اين عالم نمي تواند همه لذت ها را يك جا به دست آورد. پس انسان ناگزير است از ميان آن ها، انتخاب كند.لذا دانشمندان ديني لذت ها به چند قسم تقسيم مي کنند:

 اول لذت هاي مباح: لذاتي كه انسان را از لذت ابدي محروم نمي كند و موجب عذاب اخروي نمي شود، مانند لذتي كه از غذاي لذيذ حاصل مي شود و يا لذتي كه از مسافرت و تفريح و ازدواج شرعي به دست مي آيد.

 دوم  لذت هاي مكروه: لذاتي كه انسان را از لذايذ بيش تر در آخرت محروم مي كند، ولي موجب عذاب اخروي نمي شود. با وجود اين لذت ها آدمي وارد بهشت مي شود، ولي از مراتب عالي محروم خواهد بود، مانند پرخوابي، پرخوري و پرگويي.

 سوم لذت هاي حرام: لذاتي كه مانع لذات ابدي و موجب عذاب اخروي مي شوند. اين لذات از نظر اسلام بار منفي دارند. چون اين امور انسان را از مقام انسانيت دور مي سازد و به مرتبه حيوانيت نزديك مي كند، در نتيجه از هدف اصلي كه نزديكي به خدا است باز مي ماند.

اگر انسان در برخورد با لذائذ مراقب حلال و حرام باشد و از وظيفه الهي غفلت نکند و از آن ها جهت تكامل خود استفاده كند، با عبوديت الهي منافاتي ندارد.بطور مثال لذت بردن از خوردني ها و نوشيدني ها، خود به خود نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفي، يعني نه مي توان آن را پسنديده خواند و نه مي توان آن را ناپسند دانست، بلكه امري مباح مي باشد. بار مثبت يا منفي داشتن بستگي به عوامل ديگر دارد.لذا از آيات و روايات استفاده مي شود كه دو چيز مي تواند به عمل خوردن و نوشيدن انسان ارزش دهد:

اول كسب قدرت و توانايي بر عبادت. دوم شكرگويي و سپاس گزاري.[1]

خوردن غذاي خوشمزه اگر به انگيزه شكر باشد، علاوه بر ارزش مادي آن داراي ارزش مثبت اخلاقي و معنوي هم خواهد بود. اما اگر صرف لذّت بردن باشد. باز عمل ناپسندي نمي باشد.

مشکل جايي است که به لذت ها به چشم هدف نگاه شود، به طوري كه از خدا غفلت شود و همه تلاشش فقط براي رسيدن به لذائذ باشد و بالاتر از لذائذ دنيوي را در نظر نگيرد، و انسانيت خود را فراموش كرده و به جرگه حيوانات پيوسته است.

پس آن چه با عبوديت الهي در تنافي مي باشد، صرف پرداختن انسان و مشغول شدنش به لذت‏هاي دنيوي است، به شكلي كه از زندگي آخرت غافل شود. لذا قرآن مجيد مي فرمايد: "براي مردم تمايل و دوستي خواسته‏هاي نفساني چون زنان و فرزندان و هَميان‏هاي پر از طلا و نقره و اسب‏هاي نشان دار و چارپايان و مزارع قرار داده شده است. اين‏ها متاع زندگي دنيا است و نزد خدا، منزل گاه نيكو و ابدي براي بازگشت انسان وجود دارد".(آل عمران، آيه 14) پس بايد در انتخاب، نهايت دقت را کرد. 

لذا لذت‏ها، از نظر ارزش، شدت و ضعف دارد. اگر لذّت زودگذر دنيا، مانع لذت پايدار و جاودانه اخروي شود و عذاب را در پي داشته باشد، از نظر عقل ارزش کاملا منفي داشته و از نظر شرع ترك آن واجب است. اما بعضي از لذايذ دنيوي موجب عذاب نمي‏شود، ولي از بيشتر لذايذ آخرت، محروم مي كند. اين نوع لذت ها در شرع، مكروه شمرده شده است. برخي از لذت‏ها صرفاً مزاحم با لذايذ خاص اولياي الهي مي باشد، كه در شرح مباح شمرده شده، ولي اولياي الهي از اين نوع لذت‏ها حتي المقدور پرهيز مي كنند.[2] البته در دين الهي هم بعضي از لذت‏ها، توصيه شده است مثل ارتباط زناشويي و خوردن براي سلامت جسماني. که حد تعادل، و عدم تعارض با لذات اخروي مي باشد.

 

پي نوشت‏ها

1. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 231

2. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 230 - 190

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
یــا صاحب الزمان آقای مـن مــولای مـن از قـدیــم گفته انـد " خلایـــق هــرچه لایــق " بی راه نگـفـته انــد اقرار می کنیم هنوز لیاقت حضور در محضر شما را پیدا نکرده ایم که اگرغیر از این بود هم اینک در زمان ظهـور و در حضور شما به سرمی بردیم " از ماست که برماست " آری، ما مستحق بلای غیبتیـم ؛ سزاوار چنیـن سرنوشتی هستیم ؛ تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامی " عــادت " کـرده ایم ؛ هنــوز باورمان نــشــده تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 23
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 427
  • کدهای اختصاصی

    آمار مطالب
    کل مطالب : <-np->
    کل نظرات : <-nc->

    آمار کاربران
    اعضای آنلاین : <-ou->
    میهمان های آنلاین : <-og->
    تعداد اعضا : <-nu->

    آمار بازدید
    بازدید امروز : <-ctday->
    باردید دیروز : <-cyday->
    بازدید هفته : <-cweek->
    بازدید ماه : <-cmonth->
    بازدید سال : <-cyear->
    بازدید کلی : <-call->

    اعضای آنلاين
    <-username->